سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زندانبان به یوسف علیه السلام گفت : «من تو را دوستدارم» . [امام رضا علیه السلام]
مرکز آموزش و پژوهش های حقوقی سبحان - بسیج حقوقدانان استان مرکزی
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :56
کل بازدید :95219
تعداد کل یاداشته ها : 31
103/9/6
12:30 ص

با گذشت قرون متمادی از برخوردهای قهری با جرایم و حصول کمترین نتیجه از اعمال مجازات صرف برای مجرمان، کارشناسان علوم اجتماعی به این نتیجه رسیدند که علاج واقعه را باید قبل از وقوع اندیشید    .

هم‌اکنون در بسیاری از کشورهای توسعه یافته موضوع پیشگیری از وقوع جرم و نیز فاصله گرفتن از برخوردهای قهری صرف، به یک اصل بدل شده و همواره مورد توجه دولتمردان بوده است به تبع این امر، تنظیم‌کنندگان قانون اساسی نیز بر این موضوع گرایش و تأکید ویژه داشته‌‌اند و از این رو موضوع «پیشگیری از وقوع جرم» را که یک مقوله اجتماعی است - طی بند 5 اصل 156 قانون اساسی- در حوزه وظایف قوه قضائیه قرار داده‌اند .

بستر سازی برای کاهش ارتکاب جرم، ساماندهی اقشار آسیب‌پذیر نظیر زنان و کودکان و بررسی مشکلات آنها در محاکم، توجه به معضلات اجتماعی و حل آنها در راستای کاهش آمار بزه و جرم و بررسی بسترهای جرم خیز و تلاش برای محو آنها همگی از جمله اقداماتی است که تحقق این بند از اصل 156 قانون اساسی را امکان پذیر می‌سازد...

 

 

عملکرد دستگاه قضایی در کاهش جرایم

مقدمه:

با گذشت قرون متمادی از برخوردهای قهری با جرایم و حصول کمترین نتیجه از اعمال مجازات صرف برای مجرمان، کارشناسان علوم اجتماعی به این نتیجه رسیدند که علاج واقعه را باید قبل از وقوع اندیشید.

هم‌اکنون در بسیاری از کشورهای توسعه یافته موضوع پیشگیری از وقوع جرم و نیز فاصله گرفتن از برخوردهای قهری صرف، به یک اصل بدل شده و همواره مورد توجه دولتمردان بوده است به تبع این امر، تنظیم‌کنندگان قانون اساسی نیز بر این موضوع گرایش و تأکید ویژه داشته‌‌اند و از این رو موضوع «پیشگیری از وقوع جرم» را که یک مقوله اجتماعی است - طی بند 5 اصل 156 قانون اساسی- در حوزه وظایف قوه قضائیه قرار داده‌اند.

بستر سازی برای کاهش ارتکاب جرم، ساماندهی اقشار آسیب‌پذیر نظیر زنان و کودکان و بررسی مشکلات آنها در محاکم، توجه به معضلات اجتماعی و حل آنها در راستای کاهش آمار بزه و جرم و بررسی بسترهای جرم خیز و تلاش برای محو آنها همگی از جمله اقداماتی است که تحقق این بند از اصل 156 قانون اساسی را امکان پذیر می‌سازد.

اداره کل اجتماعی و فرهنگی قوه قضائیه هم‌اکنون عهده‌دار وظایف فوق بوده و با ایجاد سامانه‌های نظام‌مند در بخش‌های مختلف خود، سعی در تحقق این اهداف دارد.

در راستای نهادینه کردن هریک از اهداف اقدامات متعددی صورت گرفته که آنچه پیش رو دارید نگاهی اجمالی، تنها به بخشی از این اقدامات  تلاش‌های انجام شده در اداره کل اجتماعی و فرهنگی قوه قضائیه است.

وظایف اداره کل امور اجتماعی و فرهنگی در یک نگاه

1-ایجاد بستر مناسب جهت برقراری ارتباط دستگاه قضایی با وزارتخانه‌ها، سازمانها، مؤسسات و نهادهای دولتی و سازمان‌های غیردولتی و مؤسسات اجتماعی و فرهگی بخش خصوصی در موضوعات اجتماعی و فرهنگی تأثیرگذار و در راستای کاهش آسیب‌های فرهنگی و اجتماعی و پیشگیری از جرایم ناشی از آنها

2- برنامه‌ریزی در جهت برقراری ارتباط نخبگان و کارشناس علوم اجتماعی با قوه قضائیه در موضوعات و مسائل اجتماعی و فرهنگی

3- بررسی و تحلیل اخبار، گزارش‌ها، پدیده‌ها، وقایع مهم اجتماعی و فرهنگی کشور مرتبط با دستگاه قضایی

4- ایجاد بانک اطلاعات در موضوعات اجتماعی و فرهنگی مرتبط با دستگاه قضایی

5- بررسی و سنجش افکار عمومی و نگرش اقشار مختلف مردم به ویژه نخبگان و گروه‌های مرتبط با دستگاه قضایی در خصوص موضوعات در این زمینه و مشکلات اجتماعی و فرهنگی عملکرد دستگاه قضایی

6- بررسی مسائل حقوقی ویژه زنان و فراهم نمودن زمینه‌های مناسب جهت احقاق حقوق بانوان و اطفال بزه‌دیده در مراجع قضایی

7- تهیه گزارش از وضعیت جرائم زنان و ارائه راههای پیشگیری

دستگاه قضایی، رهاوردها و بایسته‌ها

حرکت مستمر و مداوم دستگاه قضائی در جهت پشتیبانی از حقوق فردی و اجتماعی ـ پیشگیری از جرم و آسیبهای اجتماعی ـ مجازات متعرضین و متمرّدین و متجاوزین و متجاسرین به حریم حقوق جامعه و محاکمه بزهکاران و خاطیان و هتاکان به عدل و حق؛همه و همه جامعه را از لوث فساد در امان نگه داشته و ضامن صحت و سلامت جامعه است .

 

قوه قضائیه ضامن اجرای عدالت در جامعه :

چنانچه در دیباچه قانون اساسی تصریح گردیده دستگاه قضائی درجهت پاسداری از حقوق ملت و ایجاد عدالت در جامعه، رسالتی بس خطیر و تکلیفی بسیار سترگ دارد .

حرکت مستمر و مداوم دستگاه قضائی در جهت پشتیبانی از حقوق فردی و اجتماعی ـ پیشگیری از جرم وآسیبهای اجتماعی ـ مجازات متعرضین و متمرّدین و متجاوزین و متجاسرین به حریم حقوق جامعه و محاکمه بزهکاران و خاطیان و هتاکان به عدل و حق؛همه و همه جامعه را از لوث فساد در امان نگه داشته و ضامن صحت و سلامت جامعه است .

ثمره شجره طیبه قوه قضائیه اسلامی که در آیئنه آرمانهای امام خمینی و انقلاب اسلامی نمودار گردیده،ایجاد رضایت قلبی و طیب خاطر مردم از دستگاه قضائی، بعنوان ملجاء و پناهگاه آحاد ملت و بالاخص مظلومان است که بواسطه احقاق حق ـ ایجاد امنیت و آزادی چارچوب مند ـ صرف استعدادها در عرصه های مقتضی ـ ایجاد فضای سالم و ارتباطات تنظیم شده ـ مرعوب شدن گردنکشان و ظالمان و فزون طلبان از بیم قاطعیت و صلابت در عقوبت ـ مصون ماندن بیت المال از تعرض و صرف آن در امور زیربنایی و در جهت خدمت به مردم و در یک کلام برقراری قسط و ایجاد عدالت بعنوان جانمایه حکومت دینی و فلسفه وجودی حاکمیت اسلامی است .

در طول سپری شدن 3 دهه از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، تلاش‌ها و اقدامات فراوانی در جهت کارآمدی دستگاه خطیر قضا مبذول گردیده که برخی قابل تجلیل و تمجید و البته برخی قابل نقد و نظر و نیازمند اصلاح و بازنگری است .

چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار خود با مسئولین دستگاه قضائی بر « خروجی» دستگاه قضا تأکید داشتند، باید ارزیابی شود جامعه چقدر به سمت عدالت بعنوان جانمایه و گوهر وجودی دستگاه قضائی نائل آمده است.

مقام معظم رهبری در بیانات خود وظیفه اصلی دستگاه قضائی را « دفاع شجاعانه و قدرتمندانه از عدالت»1 دانسته و قوه قضائیه را« ضامن عدالت در اجتماع مسلمین »2 قلمداد نموده اند .لذا اصل بر اینست که خود را با بامیزان الموازین عدالت و مکیال المکائیل برپایی قسط در جامعه تطبیق و تطابق دهیم و اگر احیاناً در این مسیر خللی عارض گشت بدنبال ریشه یابی آن برآمده و به فکر چاره اندیشی و اصلاح و مداوا برآییم .

در دوران تصدی آیت الله هاشمی شاهرودی به مسند ریاست دستگاه قضائی، گامهای بلندی در راه رسیدن به اهداف عالی قضائی برداشته شده است :

بدون تعارف و رودربایستی ما برای رسیدن به خروجی مطلوب دستگاه قضائی فاصله جدی داریم. اما به دیده هر منصف بی غرضی، باید اذعان کرد که دستاوردهای 8 سال اخیر دستگاه قضائی در جهت ایجاد جامعه ای عادلانه و پاسداری از حقوق فردی و اجتماعی قابل تقدیر و در خور تشکر است؛

سیاستهای کلی و جهت گیری های اساسی دستگاه قضا در زمان تصدی حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی در جهت اصلاح و ارتقای وضع گذشته و با امعان نظر به ضرورتهای فراروی دستگاه قضائی اسلامی سازمان یافته است .

مردم عزیز ما واقف هستند که برای اصلاح یک تشکیلات وسیع و بزرگ با ... جمعیت کارمند و قاضی و انتظارات فراینده عمومی و کمبودها و کاستی ها و عوارض و تنگناها، نیرو و زمان بسیاری لازم است و انتظار زود بازده داشتن تصمیمات در عرصه اصلاحگری قضائی کمی غیر اصولی است؛ لذا بصورت نسبی باید این مقوله را مورد ارزیابی قرارداد؛ اگرچه همه ما باید آن قله رفیع بسط عدالت همه جانبه را وجه نظر قرار دهیم و از این آرمان کوتاه نیاییم اما ضمناً باید واقع بین هم باشیم .

افقهای فراروی و ضرورت مجاهدتی برنامه ریزی شده و فشرده :

چنانچه رهبری معظم انقلاب هم در حکم انتصاب آیت الله شاهرودی1 در دور دوم تصدی ایشان به ریاست قوه قضائیه اشاره فرمودند : هنور مجاهدتی برنامه ریزی شده و فشرده لازمست تا در رسیدن به دادگستری مطلوب نظام اسلامی که در آن عدل و انصاف، قاطعیت وقانون، دانش و هوشمندی، اصلاح و تهذیب، سنجیدگی و سرعت، درستکاری و امانت در هم تنیده و به هم آمیخته است نائل گردیم .

بنابر استراتژی ترسیم شده از سوی معظم له در این راه خطیر و مسئولیت سنگین نیازمند :

ـ ثبات تشکیلات

ـ زمان بندی و اجرایی کردن برنامه های تدوین شده

ـ پرورش عناصر کارآمد و مؤمن

ـ سپردن سررشته های اساسی به افراد شایسته و کاردان

ـ اهتمام به مبارزه با فساد

ـ بهره گیری از نظر و مشورت نخبگان قضائی

ـ افزایش تعامل با دیگر قوا

خواهیم بود .سیاستهای کلان تدوین شده برای دستگاه قضائی نیز در افق چشم انداز 20 ساله، قله ها را نشانه رفته و لذا میباید موتور محرک این دستگاه را آنسان تنظیم و تقویت کنیم که در افق 1404 اهداف مزبور تحصیل شده باشد.

از آن جمله است :

1ـ اصلاح ساختار نظام قضایی کشور در جهت تضمین عدالت و تأمین حقوق فردی و اجتماعی همراه با سرعت و دقت با اهتمام به سیاستهای مذکور در بندهای بعدی

2ـ نظام مند کردن استفاده بینه و یمین در دادگاهها

3ـ استفاده از تعدد قضات در پرونده های مهم

4ـ تخصصی کردن رسیدگی به دعاوی در سطوح مورد نیاز

5ـ تمرکز دادن کلیه امور دارای ماهیت قضائی در قوه قضائیه با تعریف ماهیت قضایی و اصلاح قوانین و مقررات مربوط بر اساس آن و رسیدگی ماهوی قضایی به همه دادخواهیها و تظلمات

6ـ کاستن مراحل دادرسی به منظور دستیابی به قطعیت احکام در زمان مناسب

7ـ یکسان سازی آیین دادرسی در نظام قضایی کشور با رعایت قانون اساسی

8ـ اصلاح و تقویت نظام نظارتی و بازرسی قوه قضائیه بر دستگاههای اجرایی و قضایی و نهادها

9ـ استفاده از روش داوری و حکمیت در حل و فصل دعاوی

10ـ بالابردن سطح علمی مراکز و آموزش حقوقی متناسب با نیازهای نظام قضایی کشورو بالابردن دانش حقوقی قضا، تقویت امور پژوهشی قوه قضائیه و توجه بیشتر به شرایط مادی و معنوی متصدیان سمتهای قضایی

11ـ بالابردن سطح علمی و شایستگی اخلاقی و توان علمی ضابطان دادگستری و فراهم ساختن زمینه برای استفاده بهینه از قوای انتظامی

12ـ تأمین نیازهای قوه قضائیه در زمینه های مالی، تشکیلاتی و استخدامی با توجه به اصول 156 ـ 157 ـ 158 قانون اساسی

13ـ تعیین ضوابط اسلامی مناسب برای کلیه امور قضایی از قبیل قضاوت، وکالت، کارشناسی و ضابطان و نظارت مستمر و پیگیری قوه قضائیه بر حسن اجرای آنها

14ـ بازنگری در قوانین در جهت کاهش عناوین جرایم و کاهش استفاده از مجازات زندان

16ـ تنقیح قوانین قضایی

17ـ گسترش دادن فرهنگ حقوقی و قضایی در جامعه

18ـ گسترش دادن نظام معاضدت و مشاورت قضاییجهت گیری سازمان یافته دستگاه قضائی به سمت اهداف محسوس است :

درطول سپری شدن 8 سال از تصدی فقهای مجرب و بینش مند در سکانداری دستگاه قضائی ( حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی) اصلاحات و تغییرات بنیادین اساسی در قوه قضائیه ایجاد گردیده ـ باز تأکید دارم فاصله تا آرمانها وجود دارد اما درجهت گیری کلی قوه قضائیه ، امید آفرین و نوید بخش است؛ از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد :

1ـ تدوین استراتژی توسعه قضائی مبتنی بر دانش روز و بایسته های اساسی دستگاه قضائی[ هم افق با چشم انداز 20 ساله و با توجه به عطف توجه به ضرورت اصلاح آسیبهای گذشته]

2ـ ایجاد شوراهای حل اختلاف در راستای استراتژی قضازدایی و تقویت نهاد داوری

3ـ ایجاد محاکم و دادگاههای تخصصی در جهت رسیدگی کیفی به پرونده ها

4ـ حمایت از سرمایه گذاری سالم و مولد ( ایجاد دفتر حمایت از سرمایه گذاری و...»

5ـ بستر سازی جهت اجرای صحیح و ضابطه مند اصل 44 قانون اساسی ( ایجاد دفتر ـ پایگاه اطلاع رسانی و ...)

6ـ تشکیل شورای عالی اطلاع رسانی و تلاش در جهت مهندسی هدفمند و سازماندهی شده بهینه سازی و ترمیم اطلاع رسانی ـ شفاف سازی و پاسخگویی در توابع دستگاه قضائی

7ـ تلاش مجدانه برای کاهش اطاله دادرسی بطرق مقتضی

8ـ اهتمام در امر آموزش ـ آموزش ضمن خدمت و ... ارتقای دانشگاه علوم قضائی

9ـ مکانیزاسیون و رایانه ای کردن و شبکه شدن توابع دستگاه قضایی اعم از دادسراها و دادگاهها ( فناوری CMS و گسترش IT)

10ـ اصلاحات جدی در بخش زندانها ـ ( اعم از فیزیکی ـ قانونی و ساختاری

11ـ تلاش در جهت صیانت از حقوق شهروندی ( تدوین دستور العمل راهبردی)

12ـ تدوین لوایح راهشگا و مناسبی چون ....

13ـ احیاء دادسراها و تلاش در جهت به روز سازی و ارتقای نهاد دادسرا

14ـ ایجاد بانک اطلاعاتی و شناسنامه کیفری رایانه ای

15ـ تلاش برای احیای پلیس قضائی

16ـ بازنگری و طراحی و ترسیم قانون مجازات اسلامی و آئین دادرسی کیفری

17ـ ایجاد مجازاتهای جایگزین حبس

18ـ ایجاد شوراهای حفظ حقوق بیت المال در امور اراضی و منابع طبیعی

19ـ ایجاد شورای عالی نظارت و بازرسی و ارتقای سازمان بازرسی کلذیلاً به صورت اجمالی به برخی از اقدامات صورت گرفته و ارائه پیشنهادات نسبت به اقدامات آتی اشاره می شود :

احیاء دادسراها نیازی بنیادین در « فرآیند دادرسی کیفری» و «اجرای عدالت کیفری» :

یکی از اقدامات با ارزش و لازمی که در 8 سال گذشته انجام گرفت بحث احیاء دادسراهاست ؛بنظر می رسد که این تدبیر جزو بهترین و ماندگارترین و مؤثرترین خدمات این دوره است ـ متأسفانه در سال 73 ـ بکلی دادسراها ار سیستم قضائی محذوف گردیده، حال آنکه این نهاد در سیستم کشور بیش از 70 سال سابقه داشت؛ اما در اقدامی عاجل از چرخه نظام قضائی کشور حذف شد ! البته دادستانی کل کشور و بعضی دادسراها بودند اما نهاد دادسرا حذف و مبدل به دادگاهای عمومی و انقلاب شد ـ شاید مقتضی بود به صورت منطقه ای حداقل مورد آزمون و خطا انجام می گرفت و مسائل آن مورد ارزشیابی قرار داده می شد ولی به سرعت و بدون توجه به نقدهای جدی فنی به این مقوله این نهاد حذف گردید .

بررسی ها نشانگر آن بود که اختلالاتی جدی در فرآیند دادرسی عادلانه بوجود آمده و باید دادسرا مجدداً احیا شود ! در این برهه با گذشت بیش از 10 سال از افول دادسرا احیای مجدد دادسرا کار پرهزینه ای بود؛ مخصوصاً اینکه بسیاری از پرسنل با فاصله ای 10 ساله از دور خارج شده بودند و عمدتاً یا به مراجع عالی و دادگاه ها رفته یا بازنشسته شده و لذا پیوند و رابطه ارگانیک و سازمانی آنها دچار گسستگی شده بود .

در مرحله جدید(احیا) آشنا کردن قضات و تقسیم آنها در سمتهای مختلف دادیار و بازپرس ـ دادیاران ناظر بر احکام و .... آموزش ـ ارشاد ـ هدایت ـ تجربه و نیروی انسانی لازم و کافی و کارآمد برای امر دادسراها ضرورت داشت ـ این فرآیند خود یک استراتژی مدون و همه جانبه ای را نیاز داشت تا ما بتوانیم دادسراها را احیا کنیم و آنها پاسخگو باشند ـ خوشبختانه این اقدام انجام شد و باسرعت در سراسر کشور جواب داد؛ معاونتهای ذیربط کمک دادند تا امر دادسراها ثبات نسبی پیدا کرد .تفکیک نهاد تعقیب از نهاد دادرسی یک ضرورت اجتماعی ـ قضائی :

این اقدام در اصل کار بسیار با ارزشی بود ـ الان پس از چند سال از تأسیس دادسراها باید مرتباً عملکرد دادسراها را ارزیابی کنیم و نقاط قوت و ضعف را شناخته و در جهت اصلاح و تکمیل امور دادسرایی بعنوان رکن رکین دستگاه قضائی سیاستگزاری کنیم ؛ امکانات ـ تجهیزات و نیروی انسانی لازم ـ آموزشهای ضمن خدمت و جذب و بکارگیری نیروهای شایسته برای تکمیل و پرکردن ظرفیتهای خالی دادسراها و روز آمد کردن امر دادسراها را تدارک ببنیم .

اینکه ما با احیای دادسراها دو نهاد تعقیب و نهاد دادرسی را که با یکدیگر تفاوتهای اساسی دارند منفک کردیم و در واقع به تخصصی تر شدن امور کمک نمودیم بسیار مطلوبست اما باید بستر تخصصی تر شدن این امو را فراهم آوریم .

از آنجا که در پروسه دادرسی کیفری در 5 مرحله :

1ـ کشف جرم

2ـ تعقیب متهم

3ـ تحقیقات مقدماتی

4ـ محاکمه و صدور حکم

5ـ اجرای حکم

در 3 مرحله اول منحصراً دادسرا نقش محوری داشته و در 2 مرحله آخر نقش عمده ای برگرده دادسرا وجود دارد لذا باید ساز و کارها چنان تعبیه شود که این وظایف به نحو بهینه ای به انجام رسد .

اگر ارزیابی کنیم که بخش دادسرا ها در زمینه مسائل کیفری چه سهمی دارند شاید 70% مختص به دادسراها و 30% ـ 40% معطوف به محاکم و دادگاهها باشد! البته فرآیند اقدام دادگاههای حقوقی و مدنی حساب دیگری دارد ـ این بحث معطوف به فرآیند کیفری است .

مبنای این سطح بندی اینست که دادسراها باید در امر پیشگیری ـ در امر نظارت ـ امر تعقیب و مراقبت ـ درامر کشف جرایم ـ تحقق و ارزیابی مجرمان ـ بازپرسی ـ تشکیل پرونده ـ صدور کیفرخواست ـ حضور در محاکم و دفاع از کیفرخواست و بعد اجرا و نظارت بر اجرا ـ نظارت بر زندانها ـ مراقبت نسبت به خانواده های زندانیان و نظارت بر امور زندانیان پس از خروج از زندان ـ رسیدگی به امور حسبیه و دهها مسئولیت دیگر در این رابطه انجام وظیفه نمایند .

کشف مجرمین و شبکه های بزهکاری و مصادیق پیچیده جرایم سازمان یافته موضوع مهمی است ـ همکاری با دستگاههای امنیتی و انتظامی و بکارگیری دستگاههای ذیربط در مواردی چون مبارزه با موادمخدر ـ قاچاق اسلحه ـ مهمات ـ مشروبات الکلی ـ قاچاق انسان ـ جعل و باندهای حرفه ای و جنایتکار ـ و گروههای مسلح و غیر قانونی و باندهای شرارت و بسیاری از مسائل مشابه از جمله این وظایف خطیر است؛طبیعی است که این قبیل مسئولیتها بسیار خطیر و سنگین است ـ از بدو پیگیری تا مراحل نهایی حکم و اجرای احکام و نظارت بر حسن اجرای احکام، بارسنگینی است که عمدتاً بر دوش دادسراها و با همکاری ضابطین انجام می گیرد؛ بنابراین تکمیل ظرفیتها ـ بکارگیری نیروی انسانی کارآمد و با مهارت و تخصص ـ دانش و تجربه لازم ـ آموزش نیروی انسانی ـ رفع خلأهای قانونی و هماهنگی در اجرای قوانین و مقررات ـ وحدت رویه درسراسر کشور ـ هماهنگی با ارگانهای ذیربط ـ صیانت از حقوق عمومی ـ پاسداری ازحقوق شهروندی ـ و بسیاری از وظایف دیگر، اموری است که دادسراها باید این مسئولیت مهم را انجام دهند؛ در این رابطه بعلاوه نیروی انسانی مورد نیاز، امکانات و تجهیزات روزآمد نیاز است که قطعا مجلس و دولت باید قوه قضائیه را به طور کامل پشتیبانی کنند؛ این بحث مورد توجه جدی مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز قرار گرفته و مقتضی است با امعان نظر به ضرورتها و اقتضائات فراروی ، تدابیر راهگشاتری اتخاذ گردد .

مسائل دیگری نیز در این رابطه مهم است از جمله :

تدوین آیین دادرسی کیفری جدید و ضرورت توجه به اقتضائات نظام دادسرایی :

نکته اول: فرآیند برخورد با جرایم سازمان یافته، نیازمند ایجاد وحدت رویه :

توجه به نیازهای جدی در امر فرآیند دادرسی عادلانه مخصوصاً ساز وکار رسیدگی به جرایم سازمان یافته و همچنین قانون مربوط به موادمخدر که هر دو باید در اسرع وقت پس از بازنگری و اصلاح، به تصویب و تأیید مراجع ذیربط برسد ـ خوشبختانه تدوین و بازنگری قانون مجازات اسلامی با کار بسیار ارزشمندی که نسبت به آن انجام گرفته، تقدیم مجلس شورای اسلامی شده است؛ نکات فراوانی در این قانون مورد توجه و قرارگرفته که مایه افتخار نظام اسلامی خواهد بود و در این رابطه نقش ریاست محترم قوه قضائیه و تلاش و زحمت ایشان بسیار قابل تقدیر و تحسین است، به هر کیفیت این لایحه قانونی به مجلس شورای اسلامی تقدیم شده و ممکنست رسیدگی به آن در مجلس هفتم مجال نباشد و انشاء الله در مجلس هشتم مورد بررسی و تأیید قرار خواهد گرفت .

این کار بسیار با ارزش است؛ یکی از خلأهای مهم قانون مربوط به احیای دادسراها، با این قانونی و نکات بسیار محوری و مهمی که در آن ملحوظ شده تکمیل خواهد گردید .

نکته دوم: ارتباط ارگانیک دادستانی کل با دادسراها ـ نظارت دادستانی کل بر امر دادسراها ـ ایجاد هماهنگی بین دادسراهای سراسر کشور:

که در این رابطه تا حدود زیادی ریاست محترم قوه قضائیه به دادستانی کل اجازه انجام وظیفه داده اند ولی قطعا باید در قوانین مورد توجه ویژه قرار گیرد و بخصوص مسأله دادستانی استانی به صورت یک امر مهم و مؤثر در قوانین مورد عنایت قرار گرفته تا در سطح استانها یک وحدت و هماهنگی بین دادسراها ایجاد و با ارتباط دادستانی کل نیز این ارتباط و همکاری، تقویت گردد. قطعاً برای نظام قضائی کشور برقراری نظم و امنیت و گسترش و ارتقای عدالت و مقابله با جرایم سازمان یافته و پیشگیری از جرم و جنایت ، بسیار مفید ـ مؤثر و کارآمد خواهد بود؛ امیدواریم خداوند منان دراین زمینه توفیق دهد؛ انشاء الله این اقدام احیاء دادسراها باقیات الصالحاتی خواهد بود که توسط ریاست محترم قوه قضائیه به انجام رسیده و امیدست روز به روز در جهت کمال و ارتقا و کارآمدی به پیش برود و از تجارب دنیا و تجارب گذشته بیشترین استفاده را نموده و الگویی کارآمد ـ مؤثر ـ سرنوشت ساز در جهت تحقق نظام قضائی اسلامی و تحصیل عدالت اسلامی ـ سلامت و امنیت جامعه و اصلاح مجرمان و کارآمدی نظام حکومتی اسلام گردد .

بنظر اگر این خدمت بزرگ ابعاد تکاملی خود را با جدیت دنبال نماید جزو بهترین ـ مؤثرترین و ماندگارترین خدمات این دوره خواهد بود .

از جمله دیگر وظایف دادسراها عبارتند از :

حفظ حقوق کودکان ـ افراد غیر رشید ـ مجانین و غائبین مفقود الاثرو همچنین حفظ و نگهداری ترکه و بطور کلی از تحقیق و تعقیب تا اجرای حکم و ...؛ این وظایف فرعی در کنار رسالت حفظ حقوق عامه و نظارت بر حسن اجرای قوانین و تعقیب بزهکاران، دادستان را در مرتبه ای به مراتب با اهمیت و فاقد جایگزین قرار می دهد .

مسأله پیشگیری از جرم و آسیبهای اجتماعی و ضرورت اتخاذ رویکردی راهبردی نسبت به این مقوله:

همین جا باید تأکید کنم طی روزهای اخیر و در پی تصویب چارت پیشنهادی دادستانی کل توسط ریاست معظم قوه قضائیه وظیفه پیشگیری از جرم بر عهده دادستانی کل گذاشته شده، که قطعاً رسالت ارزشمندی است و لذا باید امکانات و تدارکات لازم در اختیار دادستانی کل برای حسن انجام این وظیفه قرار گیرد .

اگرچه بند 5 اصل 156 قانون اساسی این مهم را از جمله رسالتهای قوه قضائیه دانسته اما اهمیت موضوع پیشگیری در قانون عادی و ... مورد غفلت قرار گرفته و همینطور که در بحث درمان پزشکی، پیشگیری عقلاً تقدم بر دیگر راهها دارد در عرصه مسائل و ابتلائات و عوارض اجتماعی وبخصوص رخداد جرم و جنایات نیز امر پیشگیری به مراتب مهمتر است؛

یکی از دغدغه های جدی آیت الله شاهرودی و تعبیه سازوکار کاهش ورودی پرونده ها به دستگاه قضائی است ؛ بنا بر آمار ارائه شده در سال جاری حدود 8 میلیون پرونده ورودی (اعم از شورای حل اختلاف و دادسراها و...) پیش بینی می شود و رئیس قوه قضائیه همواره تأکید دارند که باید با اتخاذ تدابیر پیشگیرانه و ایجاد ساز و کار لازم ، این آمار به حداقل برسد .

ما در گزارشات داریم که در کشوری مثل هند با 1 میلیارد جمعیت، 4 میلیون پرونده در سال تشکیل می شود اما درکشور ما با 70 میلیون جمعیت حدود 8 میلیون پرونده تشکیل می شود، آنهم فقط حدود 4 میلیون در دادگاهها ؟!

برای اینکه این روند تأمل برانگیز کاهش پیداکند چه باید کرد؟ بنظر میرسد که بسیاری از اقدامات توسط دستگاههای اجرایی و ... باید انجام گیرد تا همه مشکلات ـ دعاوی ـ تناقض ها و تعارض ها و اختلافات به سمت قوه قضائیه هجوم نیاورند و باعث نشود تا همواره قوه قضائیه پاسخگو باشد و تاوان قصور و تقصیر و اهمال بقیه مراکز و نهادها را برگردن گیرد ! و به جای مصروف گردیدن توان این قوه در دفاع از حقوق فردی و اجتماعی و احقاق حق ـ اجرای عدالت و فصل خصومت، در پس تلمبار پرونده های متراکم و فرساینده، مجالی برای احیای حقوق عامه، توانمند سازی و ارتقای خود نداشته باشد !

چرا اطاله دادرسی ؟! چرا اینهمه فرآیند فرساینده و طولانی؟!

الحق و الانصاف حجم کار همکاران محترم قضائی خارج از متعارف است .

چه باید کرد؟

یا باید نیرو و امکانات فراوانی تجهیز شود یا ورودی ها قابل قبول و حکیمانه و منطقی باشد .باید تلاش کنیم نسبت به ورودی ها تدابیر لازم اتخـــاذ گردد؛ در این رابطه بانکها ـ بیـــمه ها ـ شهرداری هاـ واگذاری زمین و مسکن ـ انبوه سازی ـ وامهای بانکی ـ وامهای زود بازده ـ واردات کالاهای مختلف ازمرزهای کشور ـ قاچاق کالا و ارز ـ محکومیتهای مالی ـ تصادفات جاده ای ـ تعاونی های مسکن و شهرسازی ـ واگذاری زمینهای کشاورزی ـ امور ثبتی ـ امور شناسنامه ای ـ امورپزشکی ـ کاداستر و بسیاری از مسائل اجتماعی ـ خانوادگی وفردی ـ مسائلی هستند که می توان با برنامه ریزی مناسب و اقدامات همه جانبه و رایانه ای کردن امور و استحکام قوانین و مقرارت عادی مانع بسیاری از این قبیل تخلفات و جرایم گردیده و در نتیجه بار عظیم قوه قضائیه را کاهش داده تا قوه قضائیه به جای رسیدگی به امور کمی، به امور کیفی بپردازد. بنابراین نسبت به پیشگیری قطعاً باید در سه فاز 1ـ اجتماعی وفرهنگی 2ـ ساختاری و اصلاح ساختارها 3ـ اقدامات قضائی و قانونی و دادسرایی برنامه ریزی و تدبیر شود .

قطعاً دستگاههای ذیربط باید موظف باشند با دستگاه قضائی و دادسراها همکاری لازم را داشته باشند و این امر مهم و حیاتی است و به نوعی تحقق بخش مفاد اصل 156 قانون اساسی است .

اصلاح مجرمان و مراقبت های پس از آزادی از زندان، نیز از جمله این وظایف است که باید تدابیر لازم انجام و امکانات مقتضی در قوه قضائیه فراهم باشد تا بتواند رسالت خود را به نحو احسن انجام دهد؛

لهذا برای ایفای بهینه بند 5 اصل 156 قانون اساسی باید:

ـ خلأهای قانونی مرتفع شود .

ـ یک مرکز ثقل، جهت ایجاد تمرکز در امور پیشگیرانه در دستگاه قضائی ملحوظ نظر قرارگیرد .

ـ پیشنهاد می شود از آنجا که این رسالت با نهاد دادستانی کل بعنوان متولی دادسراهای سراسر کشور تجانس و همخوانی ذاتی دارد وبنابر رویه جاریه در نظامهای قضائی دنیا ، دادستانی کل بعنوان مسئول مستقیم این امر در مجموعه قوه قضائیه ایفای نقش کند و ضمن تمرکز و انتظام امور، از تشتت ـ موازی کاری و ... پرهیز شود؛ تاکنون نهادها و ارگانهای مختلفی درقوه قضائیه چون معاونت حقوقی و توسعه قضائی ـ اداره کل فرهنگی و اجتماعی ـ معاونت امنیت و پیشگیری دادسراها ـ ستادهای پیشگیری و حفاظت اجتماعی و ... و... مبادرت به امر پیشگیری می نمودند. لذا باید شأنیت و وجاهت دفتر تازه تأسیس پیشگیری از جرم را در دادستانی کل کشور با صلاحیتی عام الشمول تعریف کرد چراکه :

وحدت مدیریت و تمرکز در امر پیشگیری از جرم در ساختار دستگاه قضائی ضروری است .

ـ ایجاد شورایی مرکب از نمایندگان قوای سه گانه و نهادهای ذیربط ( صدا و سیما و سازمان تبلیغات و...)

ـ از آنجا که مقوله پیشگیری، پروسه ای بسیط و مرکب است که در 3 فاز انجام می پذیرد لذا صرفاً معطوف به قوه قضائیه نیست، بخصوص فاز اول آن ( پیشگیری اجتماعی) نهادهای مختلفی را در گیر می سازد ـ از امر اشتغال و ازدواج گرفته تا تولید و نقدینگی و رونق اقتصادی و مسائل آموزشی و پرورش و تبلیغاتی و رسانه ای؛ لذا عرصه ای بسیط و نیازمند تشریک مساعی ارگانهای دخیل و درگیر در بهسازی مسائل اجتماعی است .دادستان ، حافظ حقوق و آزادی‌های جامعه :

دادستان را بعنوان وکیل جماعت و نماینده جامعه می شناسند« چنانچه در قانون اصول تشکیلات عدلیه از دادستان به عنوان مدعی العموم یاد شده، یعنی مقامی که به طرفیت جامعه در جهت صیانت از حقوق آحاد مردم وارد عمل می شود و در تعریف آن گفته اند:

« دادستان مقام قضائی است که برای حفظ حقوق عمومی و نظارت بر اجرای قوانین وفق مقررات قانونی انجام وظیفه می نماید ».

بنابراین در مواردی که جرم حتی دارای شاکی خصوصی هم نباشد و به نوعی موجب خسارت جامعه شده باشد، دادستان به نمایندگی از طرف مردم علیه مرتکبین اقامه دعوی خواهد نمود .

 


  

fd

fd